تساوی حقوق رجال و نساء
موضوع تساوی حقوق رجال و نساء یکی دیگر از اصول و اعتقادات بهائیان است که در این فصل به بررسی آن میپردازیم بهائیان در توضیح این اصل اظهار میدارند:زنان، مانند مردان، دارای استعداد کسب علوم و ترقی در مدارج دانش و هنر میباشند، اگر به ظاهر زنان در بعضی امور از مردان عقب افتادهاند به این دلیل است که بر اثر طرز فکر بشر در قرون و اعصار گذشته، زنان مانند مردان مورد تعلیم و تربیت و توجه قرار نگرفتهاند و در حقیقت زنان امروز محصول قرنها محرومیت از تعلیم و تربیت هستند.) " 1 ".
همچنین «برای اثبات زنان همین بس که در سالهای معدود اخیر که جامعه به آزادیهای نسبی دست یافتهاند اینک برخی از آنها از بعضی از مردان پیشی گرفتهاند. پس خداوند در خلقت نیز تفاوتی بین زن و مرد از نظر هوش، استعداد و شخصیت نگذاشته است " 2 " در این راستا عباس افندی میگوید:
«در نظر خدا زنی و مردی نیست هر کس قلبش روشنتر است نزد خدا مقربتر است هر کس ایمانش بیشتر است نزد خدا مقبولتر» " 3 ".
«طبق این تعلیم و تربیت، عضویت و خدمت در تشکیلات حق انتخاب کردن و انتخاب شدن و در حقوق مدنی از قبیل ازدواج، طلاق، سن بلوغ، ارث و غیره با مردان متساوی هستند.» " 4 ".
از طرفی بهائیان معتقدند که نباید حقوق را با وظایف اشتباه کرد و تصور نمود که اگر این تساوی برقرار گردد پایه و اساس خانواده که بر اثر وجود زنان کدبانو و کاردان استوار است متزلزل گردد و چون زنان مانند مردان دخالتی در تنظیم امور داخلی و خانوادگی ننمایند، اختلاف عظیمی در جامعه انسانی ایجاد میگردد. زیرا بین وظیفه و حق تفاوت بسیار است و اعتقاد به تساوی حقوق، اعتقاد به تساوی وظیفه نیست، و بهائیان طرفدار تساوی وظیفه نمیباشند و به طور خلاصه تعلیم و تربیت حضرت بهاءاله بر اساس تساوی حقوق است نه تساوی وظیفه.
نقد اصل تساوی حقوق رجال و نساء
اکنون که با نقطه نظر بهائیت راجع به تساوی حقوق زن و مرد آشنا شدید، در این قسمت به بررسی ادعای بهائیان راجع به بدیع بودن این اصل میپردازیم. به عبارت دیگر در متون اسلامی تحقیق و تفحص مینماییم تا ببینیم نظر اسلام راجع به اصل تساوی این دو قشر از جامعه چیست و آیا اسلام مخالف تساوی است که بهائیت خود را موافق آن و مبدع طرح احیای حقوق از دست رفته زنان میداند؟
در ابتدا لازم است واژه حقوق معنا گردد، سپس این اصل مورد بررسی قرار میگیرد.
حقوق از ریشه و معنای سزاوار، درست، راست و یقین است " 1 " و در اصطلاح عبارت است از، مجموعه مقرراتی که برای اشخاص، از این جهت که در اجتماع هستند حکومت کند.) " 2 ".
اما نظر اسلام راجع به حقوق زن و مرد را از متون اسلامی پی میگیریم. از جمله مسائلی که در قرآن مجید تفسیر شده حقوق زن و مرد است. قرآن در این زمینه سکوت نکرده و به یاوه گویان مجال نداده است که از پیش خود برای مقررات مربوط به زن و مرد فلسفه بتراشند و معنای این مقررات را نظر تحقیرآمیز اسلام نسبت به زن معرفی کنند. " 3 ".
اسلام پیشاپیش نظر خود را درباره زن معرفی کرده است. " 1 " قرآن با کمال صراحت در آیات متعددی میفرماید که زنان را از جنس مردان و از سرشتی نظیر سرشت مردان آفریده است. قرآن درباره آدم اول میگوید:
«همه شما را از یک پدر آفریدیم و جفت آن پدر را از جنس خود قرار دادیم» " 2 ".
بنابراین در اسلام نظریه تحقیر آمیزی نسبت به زن درباره سرشت و طینت وجود ندارد. قبل از اسلام بعضی از ملل معتقد بودند که زن فطرتا پلید است و شیطان از طریق زن، مرد را وسوسه میکند. در صورتی که قرآن در این زمینه ضمیر تثنیه آورده و میگوید: فوس لهما الشیطان. " 3 " یا (فدلیهما بغرور). به ترتیب به این معنا هستند که شیطان آن دو را وسوسه کرد - شیطان آن دو را به فریب راهنمایی کرد. بنابراین شیطان هر دو را وسوسه مینماید تا مرد را به وسیله زن.
زنان در مقامات روحانی و معنوی نیز با مردان مساوی هستند، قرآن در آیات متعدد تصریح کرده که پاداش اخروی و قرب الهی به جنسیت مربوط نیست، به ایمان و عمل مربوط است. قرآن، هم از مرد قدیس صحبت میکند. هم از زن قدیسه یاد میکند منتها تفاوتی که بین زن و مرد قائل شده در سیر من الحق الی الخلق " 4 " است؛ در بازگشت از حق به سوی مردم مسئولیت پیامبری است که صرفا به مرد اعطاء نموده است. " 5 ".
در برخی از نظریات نسبت به زن صورت تحقیرآمیزی نظر شده است و آن در مسئله ازدواج میباشد که بعضا ازدواج را دفع افسد به فاسد میشمارند در صورتی که اسلام ازدواج را مقدس مینگرد؛ پیامبر اسلام میفرمایند: من به سه چیز علاقه دارم بوی خوش: زن و نماز.
برتر اندر اسل میگوید: در همه آئینها نوعی بدبینی به علاقه جنسی یافت میگردد مگر در اسلام، اسلام از نظر مصالح اجتماعی حدود و مقرراتی برای این علاقه وضع کرده اما هرگز آن را پلید نشمرده است. " 1 ".
اسلام هرگز زن را مقدمه وجود مرد نمیداند و علت غایی را در کمال صراحت بیان میکند، قرآن کریم میگوید: «هر یک از زن و مرد برای یکدیگر آفریده شدهاند» " 2 ".
اما یکی دیگر از نظریات تحقیرآمیز این است که سهم زن در تولید فرزند، بسیار ناچیز شمرده میشده اعراب جاهلیت و بعضی از ملل دیگر مادر را فقط به منزله ظرفی میدانستهاند که نطفه مرد را در داخل خود نگه میدارد و رشد میدهد اما قرآن معتقد است که شما را از مرد و زنی آفریدیم.
بطور خلاصه از نظر اسلام زن و مرد هر دو انسانند و از حقوق انسانی متساوی برخوردارند ولی به دلیل تفاوت جنسی و جسمی در جهات زیادی مشابه یکدیگر نیستند و به همین خاطر از لحاظ بسیاری از حقوق و تکالیف و مجازاتها وضع مشابهی ندارند و تفاوتی که میان نظر اسلام و سیستمهای غربی وجود دارد این است که غربیان میخواهند تفاوتهای غریزی و طبیعی زن و مرد را در تعیین قوانین، مقررات، حقوق و وظایف آنان در نظر نگیرند ولی اسلام به آنها توجه دارد. " 3 " بنابراین اسلام، اصل تشابه را قبول نمیکند اما اصل تساوی را میپذیرد.
در قسمت بعدی به موارد نقض این اصل توسط سران بهائیت اشاره مینماییم.
نقض اصل تساوی حقوق رجال و نساء در متون بهائیت
حال که دانستیم بهائیت در زمینه تساوی حقوق رجال و نساء هیچ گونه نوآوری نداشته است این موضوع را تحت بررسی قرار میدهیم که آیا این فرقه که خود را منجی زن در قرن بدیع میداند در متون خود مانند احکام و احوال شخصیه این اصل را رعایت نموده است و یا این که فقط اسم و عبارت تساوی را به یدک میکشد؟ برای یافتن پاسخ پرسش به چند نمونه از موارد نقض در خصوص احکام و احوال شخصیه اشاره مینماییم.
این فرقه در تقسیم ارث بنا بر دستور مؤسس آن (میرزا حسینعلی نوری) به این ترتیب عمل مینماید که:
اگر افرادی بدون وصیت نامه فوت کردند ماترک آنها 2520 سهم به شرح ذیل بین وارثین تقسیم میگردد. " 1 ".
ردیف، الف، وارثین، اولاد، تعداد سهم، 1080سهم، درصد سهم 86 / 46%
ردیف، ب، وارثین، زن یا شوهر، تعداد سهم، 390سهم، درصد سهم 74 / 15%
ردیف، ج، وارثین، پدر، تعداد سهم، 330 سهم، درصد سهم 10 / 13%
ردیف، د، وارثین، مادر، تعداد سهم، 270 سهم، درصد سهم 71 / 10%
ردیف، ه، وارثین، برادر، تعداد سهم، 210 سهم، درصد سهم 33 / 8%
ردیف، و، وارثین، خواهر، تعداد سهم، 150سهم، درصد سهم 95 / 5%
ردیف، ز، وارثین، معلم، تعداد سهم، 90سهم، درصد سهم 57 / 3%
حال از سران بهائیت سوال میشود که پدر و یا مادر و همچنین خواهر و برادر از دو جنس مخالف نمیباشند؟ پس چرا در تقسیم ارث تفاوت قائل شده و به پدر 330 سهم ولی به مادر 270 سهم تعلق میگیرد؟ همین طور چرا در مورد برادر 210 سهم لیکن خواهر به 150 سهم کاهش مییابد؟ در این جا مشاهده مینمایم که تساوی رجال و نساء فراموش شده است.
بهائیت حتی در تقسیم ارثیه بین اولادین (فرزندان) از دو جنس مخالف نیز اصل تساوی را رعایت نکرده و بنی دختر و پسر تفاوت قائل شده است و خانه مسکونی و البسه پدر که فوت نموده را به پسر ارشد وی واگذار مینماید. در این رابطه عباس افندی اظهار میدارد: «محل سکونت و البسه شخصی متوفی به پسر بزرگ میرسد اگر زنده نباشد به پسر دومی و الی آخر» " 2 ".
بهائیان حتی کتب تفسیری نیز راجع به احکام اقدس نوشته و در آن به این احکام نیز افتخار میکنند. یکی از این کتب مربوط به عبدالحمید اشراق خاوری است که در خص.ص عدم تساوی تقسیم لوازم شخصی متوفی، در بین فرزندان اناث و ذکور به دفاع پرداخته است. شاید اگر نامبرده به این گونه تفاسیر دست نمیزد آبروی کتاب اقدس کمتر برده میشد.
یکی دیگر از موارد نقض اصل تساوی حقوق رجال و نساء در ماده پنج از اصول اساسنامه بیت العدل " 1 " (تشکیلات جهانی بهائیت) تصریح شده است. این اصل اشعار میدارد: بیت العدل اعظم مرکب از 9 نفر عضو از رجال است که از میان افراد جانعه بهائی انتخاب شده باشند. " 2 " بیت العدل اعظم در حقیقت قوه مقننه جهانی است. " 3 ".
در این جا این موضوع مطرح میشود که زنان که طبق اصول بهائیت حق مساوی با مردان حتی در انتخابات دارند چرا در بین 9 نفر بیت العدل جایگاهشان خالی است و اصولا چرا زنان حق کاندید شدن و عضویت در بیت العدل که به تعبیر این فرقه قوه مقننه جهانی است را ندارند؟! اینجا است که بهائیت برای این پرسشها و دهها پرسش دیگر دهانش بسته میشود و پاسخی ندارد.
نظرات شما عزیزان: